غروب جمعه شد و باد ایستاده بیایی
که فرش پای تو باشد اگر پیاده بیایی
و آب سینه سپر کرده بر عناصر دیگر
که روی شانه ی خیسش قدم نهاده بیایی
و جمعه هاست جدل می کنند یکسره باهم
ز راه چشم ز دل از کدام جاده بیایی
بخوانمت به همین واژه های الکن و خیسم
ببینمت به همین لحن صاف و ساده بیایی
غروب جمعه شد و کفش هام جفت شدند و
دلم تپید که شاید اجازه داده بیای
سلام مریم جام
نمی دونم قبل از رفتنت این پیامو میبینی یا نه ولی امید وارم که ببینی چون می خوام بگم که اونجا که رفتی اولین دعات این باشه : الهم عجل ولیک الفرج
اگه تونستی توی بین الحرمین دو رکت نماز برای ظهور آقامون بخون بعد هم برای سربلندی کشور و جوانانمون
رفتی اونجا مارو فراموش نکن گلم